در جهان علاوه بر ستاره ها مقادیر زیادی گرد و غبار و گاز وجود دارد که مابین کهکشانها پراکنده گردیده است. یعنی چگالی گاز در فضای بین کهکشانها فقط برابر 20 اتم در هر اینچ مکعب است. برای مقایسه میتوان آنرا با تعداد اتمهای موجود در هوا بر روی زمین و در سطج دریا برابر 10 در هر اینچ مکعب است، مقایسه کرد. سحابی ، ابر یا هر چیز دیگری است که از گرد و غبار و گاز میان ستارهای تشکیل شده است. سحابیهای تابان ابرهایی گازی هستند که به علت نور ستارگان مجاور خود قابل رویت هستند.
بعضی از سحابیها تاریک بوده و تنها هنگامی که مانع عبور نور ستارگان یا سحابیهای تابان پشتشان میشوند، میتوان آنها را دید. خیلی چیزهایی که زمانی سحابی نامیده میشدند، از نو طبقه بندی شدهاند. در قرنهای پیشین این اشیاء در نظر ستاره شناسان ساختارهای ابر مانند مه آلود بودند، ولی بعدا ستاره شناسان با بهبود تلسکوپها توانستند این به ظاهر سحابیها را به عنوان کهکشان یا خوشه های ستاره ای شناسایی کنند.
سحابیهای تاریک
سحابی تاریک ابری از گرد و غبار و گاز است که گازش نور میدانهای ستارگان یا سحابیهای تابان پشت سرش را که از این ابر میگذرند، جذب میکند. سحابیهای تاریک ، که به سحابیهای جذبی نیز معروفند، هیچ تشعشعی از خود ندارند، ولی ممکن است نورهای جذب شده را به شکل امواج رادیویی یا انرژی مادون قرمز دوباره بتابانند. شاید جرم سحابیهای تاریک چندین هزار بار از جرم خورشید بیشتر باشد. اگر یک سحابی به اندازه کافی جرم داشته باشد، در نقطهای از زمان موادش فشرده شده و تبدیل به ستاره میشود. شاید سپس سحابی تاریک با ستارگان جوان گرم حرارت ببیند و به سحابی نشری درخشانی تبدیل شود.
صورت های فلکی
اگر در شبی صاف به آسمان بنگرید بی شک از درخشش چشم نواز ستارگان لذت خواهید برد. هزاران سال پیش هم بشر از دیدن آسمان لذت می برده ( به طور یقین آسمان پیشینیان بسیار پر ستاره تر بوده ! ) شاید در نظر اول ستارگان آسمان مجموعه ای پراکنده از ستارگان به نظر برسند. اما با کمی دقت می توان اشکال زیبایی را با متصل کردن ستاره ها به هم با خطوطی فرضی در آسمان ترسیم کرد. درحدود 4500 سال قبل، مردم شرق مدیترانه شروع به تقسیم بندی آسمان با نقش های خیالی کردنداین اشکال نام خدایان، الهه ها، قهرمانان و جانوران را دارند. تا زمان بطلمیوس، ستاره شناس یونانی الاصل اسکندرانی که حدود 150 سال بعد ازمیلاد می زیست، تعداد صورفلکی شناخته شده 48 مورد بود. امروز 88 صورت فلکی شناخته شده که هریک محدوده ی مشخصی درآسمان دارند. به طوری که تمام آسمان با این صورت های فلکی پوشیده می شود. با این که ستارگان یک صورت خاص از نظر ما شکل خاصی را در آسمان می سازند، اما در واقع این ستارگان هیچ ربطی به هم ندارند و چندین سال نوری از هم فاصله دارند و اگر از سمتی دیگردر آسمان ( جایی خارج از منظومه ی شمسی ) به آن ها بنگریم به شکلی دیگر دیده خواهند شد. ستارگان حرکت بسیار آهسته ای در آسمان دارند ( به دلیل دوری بسیار آن ها حرکت سریع آن ها آهسته به نظر می رسد ) این حرکت باعث می شود که در طی هزاران سال شکل ظاهری صورت های فلکی عوض شود. اما درطول عمر یک انسان این تغییرات بسیار نامحسوس است. درقدیم ازرصد صور فلکی برای جهت یابی وتعیین فصول و به طور کلی زمان یابی استفاده می کردند
تفاوت منجم حرفه ای و آماتور در چیست؟
دو نوع اخترشناس وجود دارد: یکی آنکه در این رشته تحصیل میکند و مثلاً مدرک دکترای اختر فیزیک یاکیهانشناسی میگیرد، و دیگر کسی که از روی عشق و علاقه، کتابهای نجومی ساده را میخواند و با برنامهریزی دقیق و به کارگیری روشهای اصولی، به تحقیق در این زمینه میپردازد تا هم از آنچه انجام میدهد لذت ببرد و هم نتایج سودمند کارهایش را به دیگران عرضه کند. اخترشناسان نوع نخست را «حرفهای» مینامند، زیرا حرفه یا شغل آنها این است که به کارهای نجومی بپردازند. اخترشناسان نوع دوم را «آماتور» مینامند که به معنای علاقهمند است .
اما تفاوت کار اخترشناسان حرفهای و آماتور در چیست؟ و کدامیک سهم بیشتری در پیشرفت علم نجوم دارند؟
کارهایی که اخترشناسان حرفهای انجام میدهند معمولاً عبارت است از: تدریس اخترشناسی، تحلیل دادههای به دست آمده از رصدها، نظریهپردازی و ارائه نمونهها وروشهای جدیدو ...
آنها معمولاً فرصت کافی برای کاوش دقیق تمام آسمان را ندارند و تلسکوپهای بسیار بزرگ را هم نمیتوان برای کارهایی مثل یافتن دنبالهدارها و نواخترهای جدید مشغول کرد. پس در این میان بسیاری از کارها را باید به آماتورهای نجوم سپرد. برخی گمان میکنند که کلمه «آماتور» نشاندهنده کمتجربگی و مبتدی بودن شخص است، اما این برداشت کاملاً اشتباه است. آماتورهایی هستند که دهها سال تجربه رصد و کشف اجرام تازه را دارند و هیچ اخترشناسی حرفهای به اندازه آنها با آسمان شب آشنا نیستدر طول تاریخ، شاید سهم آماتورهای نجوم در کشف اجرام تازه در آسمان بسیار بیشتر از اخترشناسان حرفهای بوده است. بد نیست به عنوان مثال، یکی از اخترشناسان آماتور باتجربه را به شما معرفی کنیم: ژان لویی پون فرانسوی، باربر رصدخانه مارسی بود. هرشب پس از کارهای طاقتفرسای صبح، به رصد آسمان مشغول میشد و مهارت زیادی در شناخت اجرام آسمانی و شیوههای رصد کسب کرد، بهطوری که در 39 سالگی موفق به کشف یک دنبالهدار شد. یافتن دنبالهدارها ادامه یافت و به سی عدد رسید. همین کشفها و کسب مهارتها، به تدریج سِمَت منجم سلطنتی فرانسه را برای او به ارمغان آورد